خداحافظی ها برای من همیشه به سختی مرگ بود
می دانم که باید بروی
می دانم که باز می گردی
اما باز نمی دانم چرا توانم را از دست می دهم
و پاهایم می لرزد
و چشمانم تر می شود
و بغضم می شکند